تقدم و تاخر (فلسفه)تقدم و تأخر (یا سبق و لحوق)، از اصطلاحات فلسفی و مسائل فلسفه میباشد. فهرست مندرجات۲ - تقدم و تأخر دو مفهوم متقابل اند ۳ - تقدم و تأخر در أشیا ۴ - تقدم و تأخر و اختلاف در أقسام آنها ۴.۱ - دلیل اختلاف در آقسام تقدم و تأخر ۵ - مشهورترین قسم تقدم ۶ - نکتهای در بحث تقدم زمانی ۷ - ملاک تقدم به زمان نزد ابنسینا و علامه طباطبائی ۸ - تقدم رتبی ۸.۱ - دو قسم تقدم به رتبه ۹ - تقدم و تأخر به شرف ۱۰ - تقدم به طبع ۱۱ - تقدم به علیت ۱۲ - تقدم به تجوهر یا ماهیت ۱۳ - دو نکته از سبزواری و ابنسینا ۱۴ - تقدم دهری ۱۵ - تقدم به حقیقت ۱۵.۱ - تقدم به حقیقت در کلام ملاصدرا ۱۵.۱.۱ - فرق تقدم وجود بر وجود با تقدم به علیت ۱۶ - اطلاق تقدم و تأخر بر أقسام آن ۱۶.۱ - ابن سینا و تشکیک در تقدم و تأخر ۱۶.۲ - سهروردی و اطلاق تقدم و تأخر ۱۶.۲.۱ - نقد سهروردی از صدرالدین شیرازی ۱۷ - معنای معیت ۱۸ - اقسام معیت ۱۸.۱ - معیت زمانی ۱۸.۲ - معیت رتبی ۱۸.۳ - معیت مکانی ۱۸.۴ - معیت به شرف ۱۸.۵ - معیت به طبع ۱۸.۶ - معیت به علیت ۱۸.۷ - معیت دهری ۱۸.۸ - معیت در حقیقت و مجاز و معیت در حق ۱۹ - منابع ۲۰ - پانویس ۲۱ - منبع ۱ - لفظ تقدم و تأخر در نزد بزرگانتقدم و تأخر از خواص و عوارض ذاتی وجود است و موجود از آن جهت که موجود است، به متقدم و متأخر تقسیم میشود. [۱]
ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، ج۱، ص۱۶۷، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش.
[۲]
محمد بن محمد غزالی، مقدمه تهافت الفلاسفه المسماة مقاصد الفلاسفة، ج۱، ص۱۸۷، چاپ سلیمان دنیا، قاهره ۱۹۶۱.
[۳]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، المشارع و المطارحات، ص۳۰۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۴]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج۳، ص۲۵۵، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
مابعدالطبیعه ارسطو [۵]
ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، کتاب پنجم، ص۱۵۳_۱۵۵، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرف الدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ ش.
از نخستین منابع فیلسوفان مسلمان درباره تقدم و تأخر است. فارابی [۶]
محمد بن محمد فارابی، فصوص الحکم، ص۹۸، چاپ محمدحسن آل یاسین، قم ۱۴۰۵.
و ابنسینا [۷]
ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، ج۱، ص۱۶۷، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش.
علاوه بر الفاظ تقدم و تأخر، دو لفظ «قبل» و «بعد» را نیز به کار برده اند. ابن سینا در دانشنامه علایی [۸]
ابن سینا، دانش نامه علائی، ص۹۸، چاپ احمد خراسانی، تهران ۱۳۶۰ ش.
از معادلهای فارسی «پیشی» و «پسی» استفاده کرده است. بحث از تقدم و تأخر در منابع، پیش یا پس از مبحث حدوث و قدم مطرح شده، زیرا تحقیق حدوث ذاتی و زمانی مبنی بر تحقیق تأخر ذاتی و زمانی است. [۹]
ابن سینا، الاشارات و التنبیهات مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین الرازی، ج۳، ص۱۰۹، تهران ۱۴۰۳.
همچنین مبحث معیت با مبحث تقدم و تأخر ملازمت دارد.۲ - تقدم و تأخر دو مفهوم متقابل اندتقدم و تأخر دو مفهوم متقابلاند و تقابل آنها از قسم تقابل تضایف است؛ یعنی این دو در نسبت و مقایسه با یکدیگر ادراک میشوند و ادراک یکی متوقف بر ادراک دیگری است. همچنین این دو در بالقوه یا بالفعل بودن و نیز در وجود خارجی و ذهنی همراه و همدوش یکدیگرند، بدین معنی که تقدم یک شی ء بدون تأخر شی ء دیگر ممکن نیست. [۱۰]
ابن سینا، النجاة من الغرق فی بحر الضلالات، ج۱، ص۵۴۱، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۱۱]
محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اساس الاقتباس، ج۱، ص۵۷، در عبداللّه انوار، تعلیقه بر اساس الاقتباس خواجه نصیر طوسی، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ ش.
به همین جهت به ازای هر قسم تقدم، قسمی از تأخر نیز موجود است. [۱۲]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، التلویحات، ص۲۹، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۱۳]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۳۰۷، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۱۴]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهر النّضید فی شرح منطق التّجرید، ج۱، ص۳۵، قم ۱۳۶۳ ش.
۳ - تقدم و تأخر در أشیادر تقدم و تأخر، چیزی وجود دارد که دو شی ء یا اشیای متعدد با آن نسبتی دارند و در مقایسه با آن سنجیده میشوند که به آن ملاک تقدم و تأخر یا «ما فیه التقدم و التأخر» گفته میشود. و از آنجا که برخی اشیا علاوه بر نسبت مشترک دارای نسبتی با آن «ملاک» اند که دیگر اشیای مورد مقایسه ندارند، اولی را متقدم و دیگری را متأخر گویند. بدین ترتیب، آنچه متأخر در نسبت با آن ملاک دارد متقدم هم دارد، نه بر عکس. ۴ - تقدم و تأخر و اختلاف در أقسام آنهاتقدم و تأخر با توجه به اینکه چه ملاکی در این مقایسه در نظر گرفته شود، دارای اقسام گوناگونی است. [۱۵]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۲۶، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
[۱۶]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۲، ص۳۱۶، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ ۱۴۲۲.
در باره تعداد اقسام تقدم و تأخر اقوال مختلفی وجود دارد.۴.۱ - دلیل اختلاف در آقسام تقدم و تأخراین اختلاف نظر بدان جهت است که حصر اقسام آنها استقرایی است [۱۷]
محمد بن محمد فارابی، المنطق عند الفارابی، ج۱، ص۱۲۹ـ۱۳۰، چاپ رفیق العجم، بیروت ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶.
[۱۸]
ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، ص۱۶۷، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش.
[۱۹]
محمد بن عمرفخررازی، المباحث المشرقیّة فی علم الالهیّات و الطّبیعیّات، ج۱، ص۴۴۷، حیدرآباد دکن ۱۳۴۳، چاپ افست قم ۱۴۱۱.
[۲۰]
محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۱۵، در عبداللّه انوار، تعلیقه بر اساس الاقتباس خواجه نصیر طوسی، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ ش.
این اقسام از عصر فارابی تا پیش از میرداماد در چهار قسم [۲۱]
محمد بن محمد فارابی، المنطقیّات للفارابی، ج۱، ص۲۸۸، چاپ محمدتقی دانش پژوه، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰.
پنج قسم [۲۲]
ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، ج۱، ص۱۶۷ـ ۱۶۹، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش.
یا شش قسم ذکر شده است. میرداماد و ملاصدرا سه قسم دیگر بر آن افزوده اند.۵ - مشهورترین قسم تقدمتقدم زمانی، مشهورترین قسم تقدم است [۲۳]
ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، ج۱، ص۱۶۷، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش.
[۲۴]
محمد بن محمد غزالی، مقدمه تهافت الفلاسفه المسماة مقاصد الفلاسفة، ج۱، ص۱۸۷، چاپ سلیمان دنیا، قاهره ۱۹۶۱.
[۲۵]
محمود بن مسعود قطب الدین شیرازی، درة التاج، ج۱، ص۵۰۸، بخش ۱، چاپ محمد مشکوة، تهران ۱۳۶۹ ش.
که یا بالذات میان دو جزء از زمان واقع میشود، مثل تقدم دیروز بر امروز؛ یا بالعرض میان دو شی ء زمانی به تبع زمان واقع میشود، مثل تقدم طلوع خورشید در دیروز بر طلوع خورشید در امروز.۶ - نکتهای در بحث تقدم زمانیچون تقدم میان امور زمانی بالعرض است، با قطع نظر از زمان همه حوادث با هم خواهند بود و همه دفعی الوجود میشوند. [۲۶]
عبداللّه بن بیرمقلی زنوزی، لمعات الهیّة، ج۱، ص۶۴، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران (۱۳۶۱ ش).
[۲۷]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۲، ص۳۰۷، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ ۱۴۲۲.
۷ - ملاک تقدم به زمان نزد ابنسینا و علامه طباطبائیملاک تقدم به زمان را انتساب به زمان یا ازل دانسته اند. [۲۸]
ابن سینا، الشفاء، الالهیّات مع تعلیقات صدرالمتألهین، ص۱۵۴، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۳، چاپ افست قم (بی تا).
[۲۹]
حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، زواهرالحکم، ج۱، ص۲۴۴، در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از جلال الدین آشتیانی، ج ۳، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۳۰]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۲، ص۳۱۶، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ ۱۴۲۲.
به نظر علامه طباطبائی [۳۱]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۵، قم ۱۳۶۲ ش.
ملاک تقدم و تأخر به زمان، اشتراک دو جزء از زمان در نحوه ای از وجود است که بریده بریده و آمیخته ای از قوه و فعل است، به گونه ای که بالفعل بودن یکی از آن دو متوقف بر قوه و امکان خود در جزء دیگر است. برای مثال، اگر «امروز» و «فردا» به منزله دو جزء زمان در نظر گرفته شود، بالفعل بودن و تحقق «فردا» متوقف بر قوه و امکان خود «امروز» است. بدین ترتیب «امروز» که قوه «فردا» را در خود دارد متقدم، و «فردا» متأخر است و چون «فردا» بالفعل موجود شود، قوه آن از بین میرود، یعنی «امروز» سپری میشود. پس میان اجزای زمان تقدم و تأخری وجود دارد که به سبب آن هیچ گاه اجزای متقدم زمان با اجزای متأخرش جمع نمیشوند. ازینرو معیت (با هم بودن) میان اجزای زمان ممکن نیست. [۳۲]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰، قم ۱۳۶۲ ش.
۸ - تقدم رتبیتقدم رتبی، به معنای تقدم شیئی بر شی ء دیگر از نظر نسبت آن دو به مبدأ محدود و مشخص است. [۳۳]
محمد بن محمد فارابی، المنطق عند الفارابی، ج۱، ص۱۲۹ـ۱۳۰، چاپ رفیق العجم، بیروت ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶.
[۳۴]
ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، مع تعلیقات صدرالمتألهین، ص۱۵۴، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش.
[۳۵]
ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، مع تعلیقات صدرالمتألهین، ص۱۶۷، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش.
۸.۱ - دو قسم تقدم به رتبهشامل دو قسم فرعی است: وضعی، که قابل اطلاق بر مکان است، مثل تقدم و تأخر صفوف نمازگزاران در مسجد نسبت به محراب، یا ترتیب صناعات و الفاظ در صناعات کلامی؛ طبیعی، مثل تقدم جسم بر حیوان و حیوان بر انسان اگر از جوهر شروع کنیم [۳۶]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۳۰۲ـ۳۰۳، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۳۷]
محمد بن عمرفخررازی، المباحث المشرقیّة فی علم الالهیّات و الطّبیعیّات، ج۱، ص۴۴۶، حیدرآباد دکن ۱۳۴۳، چاپ افست قم ۱۴۱۱.
[۳۸]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۵۵، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
از خواص این قسم، جابجایی تقدم و تأخر است، یعنی گاه متقدم به حسب اعتبار، نه به حسب خود، به متأخر تبدیل میشود و به عکس زیرا تعیین مبدأ معیّنی که تقدم و تأخر نسبت به آن سنجیده میشود، اعتباری و قراردادی است، چنانکه در تقدم و تأخر وضعی صفوف نمازگزاران در مسجد مبدأ قرار داده شود و نه محراب، یا در تقدم و تأخر طبیعی میان حیوان و انسان، مبدأ معیّن فرد قرار داده شود نه جوهر که جنس الاجناس است، در این صورت متقدم و متأخر تغییر خواهد کرد و آنچه در فرض قبلی متأخر بود متقدم میشود و آنچه متقدم بود متأخر. [۳۹]
ابن سینا، التّعلیقات، ج۱، ص۱۴۵، چاپ عبدالرحمان بدوی، قم ۱۴۰۴.
[۴۰]
محمود بن مسعود قطب الدین شیرازی، درة التاج، ج۱، ص۵۰۸، بخش ۱، چاپ محمد مشکوة، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۴۱]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۲، ص۳۱۶ـ۳۱۷، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ ۱۴۲۲.
[۴۲]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۷، قم ۱۳۶۲ ش.
۹ - تقدم و تأخر به شرفتقدم و تأخر به شرف، تقدم در امور معنوی است که در آنها میتوان نوعی زیادت تصور کرد. ملاک این قسم، اشتراک دو امر در معنایی است که قابل اتصاف به فضیلت و رذیلت و مانند اینهاست. وقتی دو شی ء در فضیلت و شرافتی با یکدیگر مشترک باشند اما سهم یکی از آن دو بیش از دیگری باشد، سبق و تقدمش از نوع سبق و تقدم به شرف خواهد بود. [۴۳]
محمد بن محمد فارابی، المنطق عند الفارابی، ج۱، ص۱۳۰، چاپ رفیق العجم، بیروت ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶.
[۴۴]
ابن رشد، تهافتالتهافت، ج ۱، ص ۶۹، ۱۹۸۲.
[۴۵]
محمدباقربن محمد میرداماد، کتاب القبسات، ج۱، ص۶۲، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۴۶]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۵۶، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
[۴۷]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۵، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۰ - تقدم به طبعتقدم به طبع، تقدم علت ناقصه بر معلول است، بدین معنی که با نبود متقدم، متأخر معدوم میشود اما با نبود متأخر، متقدم معدوم نمیشود. به عبارت دیگر، با نبودن متقدم یا علت ناقصه، متأخر یا معلول نیز منتفی میشود، ولی با بودن آن، وجود متأخر واجب نمیگردد زیرا متقدم (علت ناقصه) فقط یکی از شرایط تحقق متأخر (معلول) است نه علت تامه آن [۴۸]
محمد بن محمد فارابی، المنطق عند الفارابی، ج۱، ص۱۲۹، چاپ رفیق العجم، بیروت ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶.
[۴۹]
ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، ص۱۶۷، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش.
[۵۰]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۳۰۳، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۵۱]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج۳، ص۲۵۶، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
به نظر صدرالدین شیرازی [۵۲]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج۳، ص۲۵۶، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
این قسم با توجه به امکان وجود است نه وجوب آن. طباطبائی [۵۳]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۷، قم ۱۳۶۲ ش.
نیز ملاک این قسم را وجود دانسته است. متقدم آن است که وجود متأخر بر آن متوقف است، بدین معنی که اگر متقدم تحقق نیابد، متأخر تحقق نخواهد یافت، نه برعکس.۱۱ - تقدم به علیتتقدم به علیت، به معنای تقدم وجوب علت تامه بر وجوب معلول خود است، یعنی با وجود علت، وجود معلول واجب میگردد. [۵۴]
ابن سینا، النجاة من الغرق فی بحر الضلالات، ج۱، ص۵۴۱، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۵۵]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۳۰۳، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۵۶]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۵۶، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
ملاک این قسم، اشتراک علت تامه و معلول آن در وجوب وجود است با این تفاوت که وجوب وجود برای علت که متقدم است، وجوب ذاتی است و برای معلول که متأخر است، وجوب غیری. [۵۷]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۸، قم ۱۳۶۲ ش.
برخی این تقدم را تقدم بالذات خوانده اند. [۵۸]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۹، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۵۹]
محمود بن مسعود قطب الدین شیرازی، درة التاج، ج۱، ص۵۰۸، بخش ۱، چاپ محمد مشکوة، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۶۰]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهر النّضید فی شرح منطق التّجرید، ج۱، ص۳۴، قم ۱۳۶۳ ش.
۱۲ - تقدم به تجوهر یا ماهیتتقدم به تجوهر یا ماهیت، به معنای تقدم علل قوام (اجزای ماهیت) بر معلول (ماهیت) در نفس شیئیت ماهیت و تقدم ماهیت بر لوازم آن است [۶۱]
محمدباقربن محمد میرداماد، کتاب القبسات، ج۱، ص۶۳ـ ۶۴، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۶۲]
عبدالرزاق بن علی لاهیجی، شوارق الالهام فی شرح تجریدالکلام، ج۱، ص۱۰۳، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۶.
[۶۳]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۲، ص۳۰۸ـ ۳۰۹، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ ۱۴۲۲.
[۶۴]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۵، قم ۱۳۶۲ ش.
به نظر ملاصدرا [۶۵]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج۳، ص۲۵۶_۲۵۷، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
کسی که معتقد است اثر جاعل، ماهیت امرِ مجعول است و نه وجود آن و نیز کسی که به اصالت ماهیت و اعتباری بودن وجود قائل است، لازم است که به این قسم تقدم ماهیت نسبت به وجود قائل شود. ملاک این قسم، اشتراک متقدم و متأخر در تقرر ماهیت است به گونه ای که تقرر متأخر (خود ماهیت) مشروط و متوقف بر تقرر متقدم (اجزای ماهیت) است، مثل توقف ماهیت تامه بر اجزای خود یعنی جنس و فصل. [۶۶]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۲، ص۳۱۷، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ ۱۴۲۲.
[۶۷]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۵، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۳ - دو نکته از سبزواری و ابنسیناسبزواری [۶۸]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۲، ص۳۰۹، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ ۱۴۲۲.
قدر مشترکِ تقدم به طبع و به علیت و به تجوهر را تقدم بالذات نامیده است. ابن سینا دو قسم تقدم به علیت و به طبع را بواسطه قدر مشترک میان آن دو، یعنی احتیاج متأخر به متقدم در تحقق، تقدم بالذات نامیده است؛ گاه نیز این دو قسم را تقدم به طبع نامیده و عنوان تقدم بالذات را به تقدم به علیت اختصاص داده است. [۶۹]
الاشارات و التنبیهات مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین الرازی، ج۳، ص۱۱۰، تهران ۱۴۰۳.
[۷۰]
بهمنیاربن مرزبان، التّحصیل، ج۱، ص۴۶۸ـ ۴۶۹، تصحیح مرتضی مطهری، تهران ۱۳۷۵ ش.
[۷۱]
فضل بن محمد لوکری، بیان الحق بضمان الصدق: العلم الالهی، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷، چاپ ابراهیم دیباجی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۱۴ - تقدم دهریتقدم دهری از ابداعات میرداماد است. تقدم دهری یعنی تقدم علت تامه بر معلول و تأخر معلول از آن، لیکن نه از آن جهت که علت، وجود معلول را ایجاب و افاضه میکند ــ آنچنانکه در تقدم به علیت گفته شد ــ بلکه از آن جهت که مرتبه وجود علت، از مرتبه وجود معلول جداست و میان آنها از حیث مرتبه وجودی فاصله هست؛ یعنی معلول نمیتواند در مرتبه وجود علت قرار داشته باشد، چون اگر در مرتبه وجود علت باشد دیگر معلول نخواهد بود، چنانکه نشئه عالم عقول بر نشئه عالم مادّی تقدم دهری دارد و مرتبه وجودی عالم عقول برتر از مرتبه وجودی عالم مادّی است. همچنین وجود اصیلِ باری در حاق واقع بر سایر موجودات مجعول تقدم سرمدی دارد و هیچ تقرر و وجودی در اعیان به درجه وجود و تقرر باری تعالی نیست و همه چیز از او تأخر دهری دارد [۷۲]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۲، ص۳۱۰ـ ۳۱۱، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ ۱۴۲۲.
[۷۳]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۲۶، قم ۱۳۶۲ ش.
[۷۴]
محمدباقربن محمد میرداماد، کتاب القبسات، ج۱، ص۷۵ـ۷۶، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۷۵]
محمدباقربن محمد میرداماد، کتاب القبسات، ج۱، ص۸۷ ـ۹۰، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۷۶]
محمدباقربن محمد میرداماد، تقویم الایمان، ج۱، ص۳۲۱ـ ۳۲۳، چاپ علی اوجبی، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۷۷]
شوارق الالهام فی شرح تجریدالکلام، ج ۱، ص ۱۰۴، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۶.
ملاک این قسم، اشتراک مرتبه ای از مراتب کلی وجود با مراتب مافوق یا مادون آن است در وقوع خارجی و عینی یعنی مراتب مافوق (عالم عقول) و مراتب مادون (عالم مادّی) با یکدیگر در اینکه در خارج و عین تحقق دارند مشترک اند، اما تحقق مراتب مادون (مانند عالم مادّی) بر تحقق مراتب مافوق (مانند عقول و مجردات) متوقف است در حالی که تحقق مراتب مافوق، بنا بر حکم عقل، هیچگونه وابستگی به مراتب مادونش ندارد، چون در نظام طولی [۷۸]
شوارق الالهام فی شرح تجریدالکلام، ج۱، ص۱۰۴، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۶.
مرتبه وجود علت مستقل و جدا و برتر از مرتبه وجود معلول است. به همین جهت چون در این قسم از تقدم و تأخر نیز، متقدم و متأخر از حیث رتبه وجودی با هم جمع نمیشوند، تقدم و تأخر آنها را «فکی» می نامند. [۷۹]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۲، ص۳۱۷ـ ۳۱۸، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ ۱۴۲۲.
[۸۰]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۸، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۵ - تقدم به حقیقتتقدم به حقیقت، بنابر اصالت وجود، به معنای تقدم وجود بر ماهیت است. [۸۱]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسالة فی الحدوث (حدوث العالم)، ج۱، ص۳۶، چاپ حسین موسویان، تهران ۱۳۷۸ ش.
به گفته صدرالدین شیرازی [۸۲]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج۳، ص۲۵۷، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
[۸۳]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیّة، ج۱، ص۶۱، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش.
وجود در موجودیت و تحقق، اصیل است و ماهیت، بالعرض و بواسطه آن، موجود است؛ ازینرو وجود، موجود بالذات و ماهیت، موجود بالعرض و به تبع وجود است، مثل شخص و سایه او. ملاک در این قسم، اشتراک متقدم و متأخر (یعنی وجود و ماهیت) در مطلق ثبوت ــ شامل ثبوت حقیقی و مجازی ــ است، معهذا ثبوت حقیقی از آنِ متقدم و ثبوت مجازی، از آنِ متأخر است. به عبارت دیگر اتصاف متقدم به ملاک اولاً و بالذات است و اتصاف متأخر به ملاک ثانیاً و بالعرض و مجازی است مثل تقدم وجود بر ماهیت به لحاظ اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت که تحقق برای وجود حقیقتاً و برای ماهیت مجازاً ثابت است. [۸۴]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۲، ص۳۰۹ـ۳۱۰، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ ۱۴۲۲.
[۸۵]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۲۹، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۵.۱ - تقدم به حقیقت در کلام ملاصدراتقدم به حق را صدرالدین شیرازی در اسفار [۸۶]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج۳، ص۲۵۷، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
از اقسام پیچیده و دشوار تقدم و تأخر دانسته است که جز عارفان راسخ آن را نمیدانند، زیرا نزد آنان حق تعالی در الهیت دارای مقامات شئون ذاتی است و به سبب آن شئون ذاتی به احدیت خاص او خدشه ای وارد نمیشود. به گفته وی [۸۷]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج۳، ص۲۵۷_۲۵۸، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
تقدم به حق، تقدم وجود علت موجبه بر وجود معلول ذاتی خود است، زیرا حکما علت فاعلی را همان چیزی دانستهاند که در چیزی غیر از فاعل تأثیر نماید و بر این اساس تقدم ذات فاعل بر ذات معلول تقدم به علیت است.۱۵.۱.۱ - فرق تقدم وجود بر وجود با تقدم به علیتتقدم وجود بر وجود با تقدم به علیت فرق دارد، زیرا بین وجود علت و وجود معلول، تأثیر و تأثر و فاعلیت و مفعولیت وجود ندارد، و معلول شأنی از شئون علت است. پس آنها در واقع یک شی ء واحدند که شئون اطواری دارد. [۸۸]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیّة، ج۱، ص۶۱، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش.
ملاک این قسم، اشتراک متقدم و متأخر در وجود ــ چه مستقل و چه رابط ــ است؛ وجود مستقلِ علت مقدم بر وجود رابط معلول است. [۸۹]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۹، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۶ - اطلاق تقدم و تأخر بر أقسام آندر باره اینکه اطلاق تقدم و تأخر بر اقسامی که بر شمرده شد تنها در لفظ مشترک است یا در معنا و اینکه اگر در معنا مشترک است به تواطؤ است یا به تشکیک، آرای مختلفی وجود دارد. [۹۰]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۵۸، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
۱۶.۱ - ابن سینا و تشکیک در تقدم و تأخربه نظر ابن سینا [۹۱]
ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، ص۱۶۷_۱۶۹، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش.
تقدم و تأخر اگر چه بر معانی و وجوه بسیاری حمل میشود در عین حال به نظر میرسد که آن معانی و وجوه متعدد در معنای واحدی به نحو تشکیکی مشترکاند و آن معنا عبارت است از اینکه متقدم از آن جهت که متقدم است چیزی دارد که متأخر فاقد آن است و آنچه متأخر ــ از آن جهت که متأخر است ــ دارد در متقدم هم موجود است. همچنین بنا بر نظر وی [۹۲]
ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، ص۱۶۷_۱۶۹، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش.
تقدم و تأخر بنا بر رأی مشهور و متداول بر تقدم و تأخر در مکان و زمان اطلاق میشده، آنگاه به وجوه دیگر نیز تعمیم داده شده است. [۹۳]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۶۰ـ ۲۶۱، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
بهمنیاربن مرزبان [۹۴]
بهمنیاربن مرزبان، التّحصیل، ج۱، ص۴۶۷، تصحیح مرتضی مطهری، تهران ۱۳۷۵ ش.
و لوکری [۹۵]
فضل بن محمد لوکری، بیان الحق بضمان الصدق: العلم الالهی، ج۱، ص۱۲۵، چاپ ابراهیم دیباجی، تهران ۱۳۷۳ ش.
و خواجه نصیرالدین طوسی [۹۶]
محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۱۵، در عبداللّه انوار، تعلیقه بر اساس الاقتباس خواجه نصیر طوسی، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ ش.
ومیرداماد [۹۷]
محمدباقربن محمد میرداماد، کتاب القبسات، ص۶۱، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ ش.
در این باب از ابن سینا پیروی کرده اند. [۹۸]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۶۶، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
۱۶.۲ - سهروردی و اطلاق تقدم و تأخربه گزارش سهروردی [۹۹]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۳۰۳ـ ۳۰۵، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش.
نظر بیشتر متأخران این است که تقدم و تأخر به معنای واحد و به تواطؤ بر همه اقسام آن حمل میشود، بر خلاف نظر برخی دیگر که تقدم و تأخر را فقط لفظ مشترکی میدانند که بر وجوه مختلف تقدم و تأخر اطلاق میشود بدون اینکه معنای واحد و مشترکی از آنها اراده شود. سهروردی [۱۰۰]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۳۰۳ـ ۳۰۵، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش.
اقوال مذکور را متین و محکم ندانسته و به نقد آنها پرداخته است. به نظر او [۱۰۱]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۳۰۵ـ۳۰۷، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش.
تقدم و تأخر به معنای واحد و حقیقی بر همه اقسام آن اطلاق نمیگردد بلکه فقط بر تقدم و تأخر به طبع و به ذات ــ که به نظر وی هر دو زیرمجموعه تقدم و تأخر به علیت است ــ به معنای واحد و حقیقی اطلاق میگردد و وجوه دیگر اطلاق آن مجازی است و در نهایت برگشت همه آنها به تقدم و تأخر به طبع است. بدین صورت که تقدم به زمان در امور زمانی بواسطه زمان است و تقدم یک جزء از زمان بر جزء دیگرش نیز به طبع است، زیرا زمانِ متقدم علت زمان متأخر است چون برای زمان، زمانی نیست (یعنی زمان در زمان نیست) تا تقدم زمان به زمان باشد. در تقدم رتبیِ وضعی نیز زمان دخالت دارد و به تقدم زمان بر میگردد و این نیز، چنانکه بیان شد، به تقدم به طبع بر میگردد. او در توضیح سخن خود، تقدم همدان بر بغداد را نسبت به کسی که در خراسان است، مثال میزند. این تقدم به اعتبار مکان نیست بلکه اگر شخص مفروض از خراسان به قصد حجاز حرکت کند چون ابتدا به همدان میرسد و زمان رسیدن او به آن شهر قبل از زمان رسیدنش به بغداد است، گفته میشود که همدان قبل از بغداد است. تقدم رتبیِ طبیعی هم که در آن یک طرف سلسله به اعتبارِ معتبِر مقدّم است، ابتدای مکانی نیست، بلکه به حسب شروع زمانی است، پس تقدم رتبی در هر دو وجه آن (= وضعی و طبیعی) به تقدم زمانی باز میگردد و تقدم زمانی هم به تقدم به طبع. تقدم به شرف هم مجازی است به این اعتبار که صاحب فضیلت یا در شروع به کارهای پسندیده مقدّم است یا در مجالس، بنا بر این حاصل آن به مکان یا زمان بر میگردد؛ تقدم مکانی نیز به زمان باز میگردد، پس تقدم به شرف به زمان و در نهایت به تقدم به طبع بر میگردد.۱۶.۲.۱ - نقد سهروردی از صدرالدین شیرازیصدرالدین شیرازی [۱۰۲]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج۳، ص۲۶۳_۲۶۶، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
نظریه سهروردی را بهطور مفصّل نقد کرده است.۱۷ - معنای معیتمعیت عبارت است از اشتراک دو چیز در یک معنا بی آنکه از حیث کمال و نقص و تقدم و تأخر با یکدیگر اختلاف داشته باشند. [۱۰۳]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۹، قم ۱۳۶۲ ش.
البته این بدان معنی نیست که اگر بین دو چیز نوعی از تقدم و تأخر نباشند، باهم در همان نوع دارای معیت اند، چنانکه جواهر مفارق تقدم و تأخر زمانی ندارند و دارای معیت زمانی هم نیستند. [۱۰۴]
محمود بن مسعود قطب الدین شیرازی، درة التاج، ج۱، ص۵۰۹، بخش ۱، چاپ محمد مشکوة، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۰۵]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۶۸ـ۲۶۹، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
[۱۰۶]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۹، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۸ - اقسام معیتاقسام معیت، قابل حصر نیست. [۱۰۷]
محمود بن مسعود قطب الدین شیرازی، درة التاج، ج۱، ص۵۰۸، بخش ۱، چاپ محمد مشکوة، تهران ۱۳۶۹ ش.
این اقسام از حیث معنا و مفهوم و نه به حسب وجود در برابر اقسام تقدم و تأخر واقع اند؛ به همین جهت تقابل معیت با تقدم و تأخر از قسم تقابل تضایف نیست تا لازم آید که هر جا تقدم و تأخر هست معیت نیز باشد بلکه تقابل میان آنها از نوع عدم و ملکه است، یعنی تقدم و تأخر، ملکه و معیت، عدم آن ملکه است. [۱۰۸]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۹، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۱۰۹]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۶۸، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
[۱۱۰]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۹، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۸.۱ - معیت زمانیمعیت زمانی، وقتی است که دو چیز زمانی باشند و قابلیت تقدم و تأخر زمانی را داشته باشند. آنگاه اگر در یک معنای زمانی با یکدیگر اشتراک یافتند و بین آنها تقدم و تأخری وجود نداشت، معیت (هم زمانی) خواهند داشت. [۱۱۱]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۶۹، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
[۱۱۲]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۹، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۸.۲ - معیت رتبیمعیت رتبی، با هم بودن دو شی ء است که فاصله آنها از مبدأ معیّن، فاصله واحدی باشد. این قسم معیت یا مکانی است، همچون معیت دو مأموم که پشت سر امام ایستادهاند نسبت به مبدأ مفروض ــ مثل محراب یا درِ مسجد ــ از حیث رتبه حسی، یا غیرمکانی است مانند معیت دو نوع یا دو جنس واقع در تحت یک جنس در سلسله انواع و اجناس نسبت بدان جنس، مانند معیت انسان و اسب نسبت به حیوان یا جسم. [۱۱۳]
محمد بن محمد فارابی، المنطق عند الفارابی، ج۱، ص۱۳۱، چاپ رفیق العجم، بیروت ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶.
[۱۱۴]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۹، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۸.۳ - معیت مکانیمعیت مکانیِ اجسام از تمام وجوه ممکن نیست مگر با تقدم زمانیِ یکی از آنها بر دیگری. اما بعضی اجسام از یک وجه باهم معیت دارند، مانند تساوی نسبت دو شخص به کسی که از پس یا پیش می آید و ضرورتاً نسبت آن دو به کسی که از چپ یا راست میآید، مختلف است. [۱۱۵]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج۳، ص۲۷۰، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
۱۸.۴ - معیت به شرفمعیت به شرف، مانند این است که دو انسان شجاع در صفت شجاعت با یکدیگر برابر باشند. [۱۱۶]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۹، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۸.۵ - معیت به طبعمعیت به طبع، برابر بودن دو شی ء در لزوم وجود است بدون آنکه یکی سبب وجود دیگری باشد، مانند دو جزء که نسبت به کل مساوی اند، زیرا آن دو علت ناقصه کلاند و از این جهت هیچ تفاوتی با هم ندارند. [۱۱۷]
محمد بن محمد فارابی، المنطق عند الفارابی، ج۱، ص۱۳۰، چاپ رفیق العجم، بیروت ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶.
[۱۱۸]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۲۹، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۸.۶ - معیت به علیتمعیت به علیت، مثل معیت دو معلول یک علت تامه است. [۱۱۹]
محمد بن محمد فارابی، المنطق عند الفارابی، ج۱، ص۱۳۰، چاپ رفیق العجم، بیروت ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶.
[۱۲۰]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۳۰، قم ۱۳۶۲ ش.
معیت دو علت تامه ممکن نیست زیرا دو علت هیچگاه بر یک معلول وارد نمیشوند. [۱۲۱]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهر النّضید فی شرح منطق التّجرید، ج۱، ص۳۵، قم ۱۳۶۳ ش.
[۱۲۲]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۳۰، قم ۱۳۶۲ ش.
به نظر ابن سینا [۱۲۳]
ابن سینا، التّعلیقات، ص۱۴۳، چاپ عبدالرحمان بدوی، قم ۱۴۰۴.
علت و معلول از آن حیث که متضایفاند با یکدیگر معیت دارند و این معیت در لزوم است نه در وجود، زیرا وجود معلول متقوم و نیازمند به وجود علت تامه است و از حیث وجود در رتبه آن نیست، بلکه هر گاه علت تامه موجود باشد، وجود معلول لازم میآید؛ بدین جهت با او موجود است. [۱۲۴]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۷۰ـ۲۷۱، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
۱۸.۷ - معیت دهریمعیت در دهر عبارت است از معیت دو جزء از اجزای یک مرتبه از مراتب وجود عینی اگر در آن کثرت فرض شود. [۱۲۵]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۲۷۰ـ۲۷۱، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
۱۸.۸ - معیت در حقیقت و مجاز و معیت در حقمعیت در حقیقت و مجاز و معیت در حق مانند معیت در علیت است. [۱۲۶]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۳۰، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۹ - منابع(۱) ابن سینا، الاشارات و التنبیهات مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین الرازی، تهران ۱۴۰۳. (۲)) ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش. (۳)) ابن سینا، التّعلیقات، چاپ عبدالرحمان بدوی، قم ۱۴۰۴. (۴)) ابن سینا، دانش نامه علائی، چاپ احمد خراسانی، تهران ۱۳۶۰ ش. (۵)) ابن سینا، الشفاء، الالهیّات مع تعلیقات صدرالمتألهین، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۳، چاپ افست قم (بی تا). (۶)) ابن سینا، النجاة من الغرق فی بحر الضلالات، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۴ ش. (۷) ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرف الدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ ش. (۸) بهمنیاربن مرزبان، التّحصیل، تصحیح مرتضی مطهری، تهران ۱۳۷۵ ش. (۹) عبداللّه بن بیرمقلی زنوزی، لمعات الهیّة، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران (۱۳۶۱ ش). (۱۰) هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ ۱۴۲۲. (۱۱) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ ش. (۱۲) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیّة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا). (۱۳) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسالة فی الحدوث (حدوث العالم)، چاپ حسین موسویان، تهران ۱۳۷۸ ش. (۱۴) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیّة، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش. (۱۵) محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، قم ۱۳۶۲ ش. (۱۶) حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهر النّضید فی شرح منطق التّجرید، قم ۱۳۶۳ ش. (۱۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷. (۱۸) محمد بن محمد غزالی، مقدمه تهافت الفلاسفه المسماة مقاصد الفلاسفة، چاپ سلیمان دنیا، قاهره ۱۹۶۱. (۱۹) محمد بن محمد فارابی، فصوص الحکم، چاپ محمدحسن آل یاسین، قم ۱۴۰۵. (۲۰) محمد بن محمد فارابی، المنطق عند الفارابی، چاپ رفیق العجم، بیروت ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶. (۲۱) محمد بن محمد فارابی، المنطقیّات للفارابی، چاپ محمدتقی دانش پژوه، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰. (۲۲) محمد بن عمرفخررازی، المباحث المشرقیّة فی علم الالهیّات و الطّبیعیّات، حیدرآباد دکن ۱۳۴۳، چاپ افست قم ۱۴۱۱. (۲۳) محمود بن مسعود قطب الدین شیرازی، درة التاج، بخش ۱، چاپ محمد مشکوة، تهران ۱۳۶۹ ش. (۲۴) حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، زواهرالحکم، در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از جلال الدین آشتیانی، ج ۳، تهران ۱۳۵۵ ش. (۲۵) عبدالرزاق بن علی لاهیجی، شوارق الالهام فی شرح تجریدالکلام، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۶. (۲۶) فضل بن محمد لوکری، بیان الحق بضمان الصدق: العلم الالهی، چاپ ابراهیم دیباجی، تهران ۱۳۷۳ ش. (۲۷) محمدباقربن محمد میرداماد، تقویم الایمان، چاپ علی اوجبی، تهران ۱۳۷۶ ش. (۲۸) محمدباقربن محمد میرداماد، کتاب القبسات، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ ش. (۲۹) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اساس الاقتباس، در عبداللّه انوار، تعلیقه بر اساس الاقتباس خواجه نصیر طوسی، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ ش. (۳۰) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷. ۲۰ - پانویس
۲۱ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تقدم و تاخر»، شماره۳۷۴۱. ردههای این صفحه : اصطلاحات فلسفی | فلسفه
|